جامعه مطلوب
همان جامعه اسلامی خودمان است فکر می کنید چرا و چطور می شود جامعه ای امن ساخت . با تفکر کمنیستی با امپریالیستی یا تفکر سکولار. به نظر می رسد که هیچ کدام از این ابزار ها کافی برای رسیدن به هدف متعالی شدن نباشد . برای رسیدن به این هدف باید از تک تک افراد با برنامه ای دقیق شروع کرد . اینکه ما از ابتدا شروع به برنامه ریز ی و تدقیق در امور بکنیم برای نوشتن روشی برای زندگی متعالی و دور از نا امنی امر ی دور از درایت . درضمن معونه می برد به قول ارسطو کسانی می توانند در جامعه فاضله حکم رانی کنند و قانون بنویسند که هیچ گونه تعلقی در هیچ زمینه ای نداشته باشند به عبارت دیگر می گوید زمام داران امور شهر باید از حکیمان باشند و در ضمن دارای فرزند و زن هم نباشند . حکیم باشند چون با ید دانا باشند تا بر تمام امور احاطه داشته باشند و دارای زن یا فرزند نباشند تا در قانون گذاری به خاطر تعلقات خود جانب کسی یا منفعت شخص خاصی را مورد توجه قرار ندهند. این نظر گرچه زیاد نزدیک به واقع نیست که ایده آل کلا با واقیت بعید است.
اما جامعه بستر ساخت مدینه فاضله است. شهری که در آن جنایت ، دزدی و حتی دروغ هم وجود ندارد . جایی ست که همه در امن و آرامش روحی روانی زندگی می کنند و در این آرامش فرصت پرداختن به درون را پیدا میکنند. جامعه ای خالی از سنت ها و عادات بی فایده و دست و پا گیر . جامعه ای که انسان ها در آن آزادند تا حدی که آزادی کسی به خطر نیافتد . در این جامعه کسی با کشیدن سیگار حق کسی را ضایع نمی کند . در آنجا کسی توی صورت شاگردی سیلی نمی زند کسی را به جرم نداشتن پول از ازدواج منع نمی کنند .کسی به خاطر حسادت به بد گویی نمی پردازد قوانینی که توسط آن حکیمان با آن شرایط وضع شده است به وزیری اجازه ساخت دفتر کاری بادکور دویست ملیون تومانی نمی دهد آقازاده ای اجازه سوء استفاده از امکانات دولتی وبیت المال را ندارد. به هر به خاطر آنها به انسانی به قدر انسانیتش نگاه می شود نه به قدر پول و مقامش. همه مساویند به نسبت شانی که دارند یا برای خود ساخته اند . شان هر کس به قدری ست که فکر می کند. هر کسی در این جامعه به رشد و تعالی می رسد و پله های ترقی را سریع می پیماید. در این جامعه کسی خود را با دیگری مقایسه نمی کند . و در صدد فتح مقام دیگری بر نمی آید.
اما چطور می شود به این ایده آل ها رسید آیا باید از صفر شروع کرد. این کار مثل این است که کسی می خواهد در علم پزشکی تحصیل کند . پس آستین بالامی زند و از اول شروع می کند یعنی بی توجه به تمام کتاب هایی که نوشته شده و کشفیاتی که حاصل شده خود به آزمایش و تحقیق دست می زند و اگر خیلی کوشا باشد و صد سال هم امر کند تازه شاید بشودپاستور و واکسن را کشف کند . اما وقتی می خواهد کشف خود را به ثبت برساند متوجه میشو د که صد سال قبل این امر به انجام رسیده است.
مطمئنا این راهی احمقانه است که انسان برای زندگی خود هیئتی را تشکیل بدهد و از اول شروع به تجربه در جامعه بپردازد و قوانین مختلف را تجربه کند و تا بعد از یک قرن بتواند به نتایجی برسد که هزار وچهارصد سال قبل به آن رسیده بودند. فقط طریق پیاده شدن این قوانین در جامعه امروز احتیاج به سال ها تلاش و کوشش و برنامه ریزی دقیق دارد . البته بدست آوردن قوانین و تعالیم واقعا اسلامی نیز از منابع آن، کاری بس دشوار است.
به امید روزی که انقلاب اسلامی بتواند بانیروهایش به این مهم دست یابد .